چگونه می توان خود را متحول ساخت و سپس به رشد و کمال رسید؟

زندگی هر موجود و مخلوقی از نقطه ای شروع می شود˓ حتی برای نوشتن˓ داشتن و خلاصه همه چیز از یک نقطه شروع می شود˓ آیا شما هم معتقد به این هستید که در هر کاری تا قدم اول برداشته نشود˓ قدم های بعدی وجود نخواهند داشت؟. اما همین نقطه یا قدم اول چقدر سخت به نظر می رسد˓ آیا چه عامل یا عواملی سبب آغاز و برداشتن قدم اول می شود؟ بگذارید از سایر جانداران مثالی بزنم. فرض کنید˓ در عالم جنگل حیوانات برای خود چه قدمهایی بر میدارند؟ مثلا پناهگاه یا قلمرو یا لانه ای برای استراحت و در امان ماندن از آسیب سایر جانداران برای خود می سازند و برای این کار براساس نیروی غریزی که خداوند در وجود آنها قرار داده متوسل می شوند و یا همین حیوانات برای بقاء شروع به برداشتن قدمهایی می کنند˓ خود را به خطر می اندازند˓ هدف خود را نشانه می گیرند˓ کاملا با احتیاط و بدون اینکه دیده شوند شروع به حرکت و عمل می کنند و شکار خود را به دست می آورند.

این ها همه در نتیجه یک قدم با انگیزه ادامه حیات و بدست آوردن یک چیز بوجود می آیند˓ اما می توان قدمهایی برداشت و خود را متفاوت از دیگران نشان داد. حیواناتی را دیدیم که در قلمرو خود حکمرانی می کنند و دیگر حیوانات همنوع خود را رهبری و هدایت می کنند و این نشان از شجاعت و قدرتمندی آنها در مقابل سایر حیوانات می باشد˓ که توانسته اند با برداشتن قدمهای مصمم و قدرتمند تفاوت خود را به نمایش درآورند و دیگران را مطیع قدرت تصمیم گیری و هدایت درست خود بکنند.

انسانها این موجودات دو پا با سایر جانداران تفاوت اساسی زیادی دارند˓ به عبارتی انسانها اشرف مخلوقات شده اندو برتری و چیره گی فراوانی نسبت به سایر جانداران دارند و تا به امروز سایر مخلوقات و خصوصا حیوانات در همان قدمهایی که برداشتند و برمی دارند محدود و ماندگار شده اند˓ اما انسانها از بدو پیدایش هستی تا کنون دنیا را متحول کردند˓ شهرهای زیبا با خانه های زیبا ساختند˓اتومبیل های زیبا و بی نظیر˓ کشتی ها و هواپیماها˓ قطارها و در کل قدمهایی برداشتند که زندگی ها را متحول نموده˓ حتی سفر به کرات دیگر و اعماق دریاها را تجربه نموده اند. به راستی این انسان چگونه توانسته قدمهای تحول آفرینی بردارد؟ آیا همه انسانها توانسته اند این قدمها را بردارند؟ آیا انسانهایی که توانمند و قدرتمند عمل می کنند متفاوت هستند؟ یا متفاوت عمل می کنند؟ آیا همه انسانها در برداشتن قدمهای اول خود مصمم عمل می کنند؟ آیا من هم می توانم از این همه زیباییها و این همه امکانات رفاهی استفاده بکنم˓ مثلا برای خودم خانه ای زیبا˓ اتومبیلی عالی و یا سفرهای تفریحی و غیره داشته باشم؟ چه عواملی باعث شده تا به امروز من و خیلی از کسانی که در آرزوی رسیدن به رفاه و آرامش هستند˓ رسیدن به رویاها و آرزوهای خود را دست نیافتنی بدانیم؟ چگونه می توانم نقطه عطف و شروعی داشته باشم؟ از چه راهی و با چه تجهیزاتی باید زندگی متفاوت را شروع کنم؟

اینها سوالاتی هستند که من , تو و هرکس دیگری که می خواهد متفاوت باشد و عالی زندگی کند از خود می کند و با خود می گوید: دیگر بس است˓ باید برای تحول و تغییر خود کاری بکنم و منتظر هیچ کس و هیچ معجزه ای نباشم و معجزه ها را خودم بوجود آورم, بیا یید فریاد بزنید و بگویید: می خواهم از لاک خودم بیرون بیایم و قدم های اول و دوم و خیلی قدمهای دیگر را با قدرت, با شجاعت, با ایمان و هوشمندانه در زندگیم بردارم و آینده را آنگونه که دوست دارم بسازم, نه آنگونه که برایم اتفاق بیفتد بپذیرم.

برای داشتن یک تحول ھمیشگی بایستی:

کار صحیح را به درستی و به مدت کافی و دائما انجام دھید""

کار صحیح یعنی: خواندن کتاب ھر روز، گوش دادن به فایلھای صوتی بارھا و بارھا، رفتن به کلاسها و جلسات آموزشی.

.

شمااز این مجموعه چه انتظاری دارید؟

این مجموعه یک برنامه زود پولدار شدن نیست، یک برنامه مطمئن برای پولدار شدن است.

اما برای شروع به یک نفر و یک تصمیم نیاز دارید و این تصمیم وقتی قدرتمند است که شماھدف و رؤیای خودتان را مشخص کنید و باور داشته باشید به رؤیایتان میرسید. آن یک نفر خودت هستی و آن یک تصمیم را هم باید خودت بگیری.

نقش تو در رسیدن به موفقیت بسیار مھم است. به خودت ایمان داشته باش, تو قویترین شخص زندگیت هستی.

مهمترین فاکتورهایی که باید داشته باشی این است که:

باید قابلیت داشته باشی که بشود به تو چیزی را یاد داد, یعنی تشنه مطالب باشی و بخواهی چیزی یادبگیری و اشتیاق و صبر و استقامت لازم را داشته باشی و ایمان و باور را در اعماق درونت حس کنی.

ربع اول:( کارمندها)

این افراد در استخدام دیگران هستند که با دریافت حقوق ثابت و ایجاد یک حاشیه ی امن, زندگی و امرار معاش می کنند.

این افراد متناسب با زمانی که کار می کنند به درآمد خطی می رسند.

ربع دوم: (خویش فرما)

این افراد خود اشتغال هستند و باوجود اینکه برای خودشان کارمی کنند و ساعت کاری را خود تعیین می کنند اما همانند

دسته ی اول متناسب با زمان اختصاص داده شده به کار, به درآمد خطی می رسند. مانند مغازه داران

ربع سوم: (صاحبان کسب و کار بزرگ)

این دسته از افراد با استخدام نیروی انسانی به خوبی از قانون اهرم استفاده می کنند, یعنی از توانمندی های دیگران برایرسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. حضور فیزیکی کمتری در محیط کار دارند و به ندرت با افراد دسته دوم کار میکنند, اما درآمدشان به مراتب بیشتر از آنهاست. زمان کاری را هم خودشان تعیین می کنند. مانند: تجار و کارآفرینان

ربع چهارم: ( سرمایه گذاران)

سرمایه داران حضور فیزیکی در کار برایشان مهم نیست, چون از قدرت به چرخش درآوردن پول استفاده می کنند و شعارشان این است: پول, پول می آورد. این افراد دارای آزادی مالی و زمانی هستند.

هیچگاه در معاملات شتاب و عجله نکنید

.

اولین دلیل شکست تاجران عجله و شتاب است. ممکن است این عجله از سمت خود تاجر و یا از سمت خریدارش و یا از سمت تامین کننده اش باشد.هر زمان که چنین حالتی را دیدید ترمز خود را بکشید.حتی توصیه می کنیم در آن معامله وارد نشوید.به طور مثال مشتری زنگ زد که من تا آخر امروز جنس را می خواهم اگر دارید به من بدهید بگویید نداریم .تامین کننده زنگ زد که اگر تا فردا خریدی به تو می فروشم بگویید نمی خواهم.اگر خودتان هم به شتاب افتادید خود را مهار کنید.هر زمان در خودتان و یا در معامله هایتان شتابزدگی و عجله را حس کردید سریعا خود را از کار و اقتصادوتجارت دور کنید و به امور دیگری بپردازید.مثلا با خانواده به گردش بروید و یا ورزش کنید و یا در امور دیگری غیر از اقتصاد وارد شوید تا حس عجله ای که در درونتان نشسته و یا نشانده اند از بین برود.

به شدت از طمع کردن دور باشید.

اکثر معاملاتی که مشکوک است و کلاهبرداران آن را طراحی می کنند یک خاصیت مهم دارد و آن اینست که احساس سود زیاد در آن معامله را به شما میدهد.محاسبه عدد بالایی از سود در یک معامله مثل یک خوره تمام وجودتان را می خورد و همین حس طمعی که در جانتان می افتد باعث می شود عقلتان درست کار نکند و ملاحظاتی که همیشه دراقتصاد داشتید فراموش کنید .حتی زیاد پیش می آید که می فهمید فلان بخش این معامله مشکوک و بودار است اما سود بالای فریبتان داده و موجب می شود آن بخش مشکوک را نادیده بگیرید.و زیاد پیش می آید که حتی با دیگران مشورت هم نمی کنید تا مبادا آن ها رایتان را بزنند و شما را از آن سود زیاد محروم کنند.بدانید طمع که در جانتان شکل گرفت کلاهبردار به نیتی که درباره شما داشته رسیده است.به هیچ وجه در چنین معاملاتی وارد نشوید.سود نکردن برای شما بهتر است از عمری ورشکست بودن و زندانی و فراری شدن. اگر طمع نکنید امروز که سود نکنید فردا سود خواهید کرد. اما یک بار طمع کافیست تا معامله ای کنید مشکوک و درانتهایش جز ضرر هنگفت برایتان نماند.کسی که شما را به هزار تومان به طمع می اندازد نقشه ای ده هزار تومانی برای شما کشیده است.

از اعتماد کردن به غیر از امتحان شده ها بپرهیزید

.

بسیاری از شکست خورده ها از اعتماد کردن به کسانی که محلی برای اعتماد نداشتند شکست خوردند.
در این دنیا هیچ کسی قابل اعتماد نیست مگر کسی که امتحان اعتمادش را پس داده باشد و این گروه نیستند مگر کسانی که اعتقاداتش درست و امانتداری شان مشهور و مرام و جوانمردیشان ثابت شده باشد و این گروه اندکند.کمترند از آنچه در تصور در بیاید.اگر بنا را بر این بگذارید که اصلا اعتماد نکنید بهتر است از اینکه اعتماد کنید و سپس اعتمادتان غلط از آب در بیاید.زمانی که اعتماد می کنید باری می دهید و پول نمی گیرید و یا پولی می دهید و ضمانتی برای برگشتش ندارید و همه این ها شروع شکست ها را رقم می زند.

ثروتمندی تان در چشم مردم جلوه نکند

.

بسیاری از هلاک شده و شکست خورده ها از دیده شدن در جلوی چشم عوام مردم ضرر کردند.
از عوامل متافیزیکی نظیر چشم زدن که بیشتر مردم را زمین زده بگذریم وقتی شما ثروتمند شدنتان را دیگران فهمیدند نقشه کشی ها برای شما شروع می شود. یک دزد زمانی به خانه ای می زند که پیش از آن بداند درون خانه اجناس گرانبهاییست. چقدر شنیدید که دزدی به خانه فقیری بیاید؟ کلاهبردارها برای ثروتمندان نقشه می کشند. آدم رباها فرزندان ثروتمندان را می ربایند. بدگویی ها پشت سر ثروتمندان زیاد است .حسادت ها پشت سر ثروتمندان زیاد است. پس تا آنجا که می توانید ثروتتان را از چشم مردم پنهان کنید تا از آفت هایش در امان بمانید.